به نام خدای مهر ومهربانی
درود بر تمام عاشقان❤
یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود وتنش از گل سرخ.
اما عشق آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد، وآن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند وگل سرخش راپرپر کرد.
دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود وتنش از ترمه وترنم.
اما عشق آن پلنگ است که ناز آهوان ومشک آهوان نرمش نمی کند، پس آهویش را درید وتنش را به طوفان خود تکه تکه کرد، که عشق طوفان است ونه ترمه می ماند ونه ترنم.
سوم بار که عاشق شد، قلبش عقاب بود وتنش از تنه ی سرو. اما عشق آن آسمان است که عقابان را می بلعد وآن مرگ است که تن هر سروی را تابوت می کند. پس عقابش در آسمان گم شد وتنش تابوتی روان بر رود عشق.
وچهارم بار وپنجم بار وششم بار وهزاران بار.
هزارویکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از پولاد وآتش وخون وتنش از سنگ وغیرت واستخوان.
وعشق آمد در هیئت سواری با سپری وسلاحی بر قلبش نشست وعنانش را کشید؛ آنچنان که قلبش از جا کنده شد. سوار گفت: از این پس زندگی میدان است وحریف، خداوند. پس قلبت را بیاموز که عشق کار نازکان نرم نیست. عشق کار پهلوان است ای پسر.
آنگاه تازیانه ای بر سمند قلبش زد وتاخت.
وآن روز، روز نخست عاشقی بود.
عرفان نظری.
1
3
آوا مرادپور
اول یک، کلاس -1
چهار شنبه 1403/07/18، ساعت 19:13
😘😘😘😘🌻🌻🌻🌻
وآن روز ،روز نخست عاشقی بود .😍
ادامه پست ها...